همانطور که او احساس هدف خود را در زندگی از دست می دهد، شروع به دیدن جهان به رنگ خاکستری بدون تمرکز می کند. درست زمانی که او تمام امید خود را از دست می دهد، جان با دختری آشنا می شود. جان مرد جوانی است که از افسردگی شدید رنج می برد. اگرچه لیزی مهربان و فداکار به نظر می رسد، اما به سرعت مشخص می شود که او آنقدر خشن و بی ثبات است که یک پسر عادی از او فرار می کند. دختری بسیار خاص. اما وقتی جان او را می بیند، می بیند که شخص دیگری از یک بیماری روانی رنج می برد. جان حاضر است امنیت خود را برای یک چاه به خطر بیندازد.
اطلاعات دقیق...