اما سون ایده دیگری دارد. او میخواهد قلعهای قدیمی را به دوستانش نشان دهد که قرنهاست مسکونی نشده است. خلاصه شب به گروهی از دوستان می رسد که با هم نقش بازی می کنند، و با سنگین شدن پلک ها، به نظر می رسد زمان خواب تنها گزینه باشد. چیزی که به عنوان کمی سرگرم کننده شروع شد، در شرف تبدیل شدن به یک رویداد تغییر دهنده زندگی برای آنها است. ایده خوب یا بد؟ با وجود کمی اکراه از سوی برخی، گروه وارد قلعه می شوند و تصمیم می گیرند که از آن بازدید کوتاهی کنند. اما سوال اصلی این است: آیا آنها می توانند از این.
اطلاعات دقیق...